استراتژی یک صفحه ای
استراتژی یک صفحه ای (One Page Strategy) چیست و چکونه یک استراتژی یک صفحه ای ایجاد کنیم؟ اگر در راه رسیدن به اهداف خود کاملاً شفاف نباشید، توانایی اجرای برنامه های استراتژیک خود را نخواهید داشت و به نوبه خود، برای رسیدن به آن اهداف بایستی روی چه زمینه هایی از کسب و کار خود تمرکز کنید. پس از گذراندن سال‌های متمادی با شرکت‌ها و دولت‌های بزرگ و کوچک برای توسعه استراتژی‌های موفق، معتقدم با ارزش‌ترین ابزار استراتژی، واضح ترین و مختصرترین آن است – ترجیحاً یک سند تک صفحه‌ای که مطلقاً هر کسی در شرکت می‌تواند به راحتی آن را درک کند.
برای کمک به کسب و کارها جهت ایجاد استراتژی یک صفحه‌ای خود، هیئت استراتژی هوشمند را توسعه داده‌ام. این هیئت به شش بخش ساده تقسیم می شود که شش حوزه حیاتی را که هر استراتژی تجاری باید پوشش دهد، تشکیل می دهد.
هر بخش را به ترتیب بررسی کنیم:
-
هدف شما
در این بخش، باید صحنه را تنظیم کنید و یک متن فراگیر برای استراتژی خود فراهم کنید، به زبان ساده، دقیقاً مشخص کنید آنچه را که کسب و کار شما قصد دستیابی به آن را دارد. یک راه خوب برای انجام این کار، گنجاندن بیانیه های هدف و جاه طلبی خود است. این دو عبارت متفاوت هستند که کارهای متفاوتی را انجام می دهند.
بیانیه هدف (یا ماموریت) شما باید یک بیانیه مختصر و ساده باشد که به طور واضع دلیل وجود کسب و کار شما را توضیح دهد. همانطور که از نام آن پیداست، به این سوال پاسخ می دهد که “هدف ما چیست؟” بیانیه ماموریت معمولاً برای استفاده داخلی در نظر گرفته شده است. بیانیه ماموریت با نیات و مقاصد سازمانی ارتباط داشته، انگیزه بخش ذینفعان داخلی بوده، و اینکه موفقیت برای شرکت شما چگونه است را معنا میکند. بایستی شامل مخاطبان هدف شما، خدمات یا محصولاتی که ارائه می‌دهید و اینکه چه چیزی پیشنهاد شما را منحصر به فرد میکند، باشد.
بیانیه جاه طلبی (یا چشم انداز) آنچه را که سازمان می خواهد در آینده به آن دست یابد را مشخص می کند و مقصدی را که شرکت در حال حرکت بسوی آن میباشد را مشخص می کند. بیانیه چشم انداز که هم ذینفعان داخلی و هم خارجی را شامل میگردد، جاه طلبی های شما را به روشی الهام بخش بیان می کند. یک بیانیه چشم انداز خوب باید کارکنان را ترغیب کند تا بهترین عملکرد خود را ارائه کنند، مشتریان را ترغیب کند تا شما را نسبت به رقبایتان انتخاب کنند و سهامداران را ترغیب کند که در کسب و کار شما سرمایه گذاری کنند.
-
مشتریان شما
این بخش در مورد درک مشتریان شما است، به ویژه: آنچه قبلاً در مورد آنها می دانید، آنچه هنوز نمی دانید، و آنچه شما نیاز دارید تا بفهمید تا استراتژی خود را با موفقیت ارائه دهید.
این خود به دو رشته کلیدی تقسیم می شود: بازار هدف و ارزش پیشنهادی شما.
ابتدا باید مشخص کنید که بازار هدف شما چه کسی است. به عنوان مثال، آیا شما بخش، منطقه جغرافیایی یا جمعیتی خاصی را هدف قرار می دهید؟ دقیقاً آنچه را که باید در مورد بازار هدف بدانید تا شانس موفقیت خود را افزایش دهید، تعریف کنید
در مرحله بعد باید ارزش پیشنهادی خود را روشن کنید، به این معنی که به بازار هدف خود را چه چیزی ارائه می دهید. اساساً باید مشخص کنید که چرا مشتریان شما را انتخاب می کنند. آیا دلیل آن کیفیت، نوآوری، ارائه خدمات به مشتری، قیمت و یا چیز دیگری است؟
-
امور مالی شما
در این بخش، شما باید اهداف و جاه طلبی های مالی شرکت را به وضوح مشخص کنید. مدل کسب و کار شما چیست؟ استراتژی شما چگونه درآمدزایی خواهد کرد؟ اهداف درآمدی مشخص شما چیست؟ در مورد سود، جریان نقدی و اهداف رشد چطور؟ همچنین، باید در نظر بگیرید که چگونه می‌خواهید هزینه های استراتژی خود را تأمین کنید. این موضوع حیاتی است که شما بودجه لازم برای دستیابی صحیح استراتژی خود را داشته باشید.
این بخش به طور طبیعی از پانل “مشتری” پیروی می کند، زیرا تعیین بازار و پیشنهاد ارزش به شما کمک می کند دقیقاً نحوه افزایش درآمد و سود را تعریف کنید.
-
عملیات شما
در اینجا باید به دقت عملیات خود یا مواردی که بایستی در داخل سازمان روی آنها تمرکز کنید را در نظر بگیرید و چنانچه می‌خواهید توانایی کافی جهت ارائه استراتژی خود را داشته باشید، واقعاً در آن مهارت پیدا کنید. این بخش به دو قسمت تقسیم می شود: شرکا و شایستگی های اصلی.
با تعریف اینکه کدام شرکا، توزیع کنندگان، تامین کنندگان یا سایر طرف ها برای ارائه استراتژی شما حیاتی هستند، شروع کنید. آیا قبلاً با این شرکا کار میکردید یا باید رابطه با آنها را از ابتدا ایجاد کنید؟ اگر قبلاً با آنها کار کرده اید، آیا رابطه سالم بوده است؟ اگر قبلاً با آنها کار نکرده اید، چگونه این رابطه را شکل دهید؟
سپس به شایستگی های داخلی خود از نظر شایستگی هایی که سازمان شما برای اجرای موفقیت آمیز استراتژی نیاز دارد نگاه کنید. مشخص کنید که آیا در شایستگی های شما شکافی وجود دارد یا خیر و اگر چنین است، چگونه می خواهید آنها را پر کنید. همچنین به این نکته توجه کنید که اگر می‌خواهید به اهداف خود برسید، کدام سیستم‌ها و فرآیندها باید تغییر یا بهبود یابند.
-
منابع شما
هدف این بخش تعریف این است که دقیقاً به چه منابعی نیاز دارید تا استراتژی خود را به درستی اجرا کنید. که سیستم ها و داده ها، زیرساخت ها، افراد، استعدادها و فرهنگ ها و ارزش و رهبری را پوشش می دهد.
این بدان معنی است که شما باید تعدادی از سوالات را به دقت بررسی کنید. به عنوان مثال، به چه سیستم‌ها و داده‌های فناوری اطلاعات نیاز دارید؟ به چه دارایی های زیرساختی، ماشین آلات یا کارخانه نیاز دارید؟ نیازهای شما از نظر استعداد و افراد چیست؟ آیا افراد مناسبی دارید و اگر نه، چگونه به دنبال آنها خواهید بود؟ آیا قصد دارید کارکنان فعلی خود را آموزش دهید یا افراد جدیدی را استخدام کنید؟ و در نهایت، فرهنگ کلیدی و دستاوردهای رهبری که به این استراتژی اجازه موفقیت می دهد چیست؟
-
رقابت و خطرات شما
این بخش اغلب در اسناد استراتژی گم شده است، اما تهدیدی کلیدی است که اکثر سازمان ها هنگام اجرای استراتژی های خود با آن مواجه می شوند. بنابراین، در این پانل، باید در نظر داشته باشید که هنگام تلاش برای ارائه استراتژی خود با چه رقابتی روبرو خواهید بود و یا در طول مسیر با چه خطراتی ممکن است مواجه شوید. از خود بپرسید رقیب اصلی شما کیست و چرا؟ چه عوامل خارجی ممکن است موفقیت شما را تهدید کند، خواه ریسک بازار خاص، نظارتی، مشتری یا رقابت باشد؟ خطرات داخلی مالی، عملیاتی یا استعدادی که با آن روبرو هستید چیست؟ آگاهی از این تهدیدات قبل از شروع اجرای استراتژی خود بهترین راه برای کاهش آنهاست.
به یاد داشته باشید، استراتژی برای موثر بودن لازم نیست پیچیده باشد. در واقع، هرچه درک آن آسان تر باشد، احتمال موفقیت آن بیشتر می شود. بنابراین من از همه شرکت‌ها می‌خواهم که رویکرد استراتژی یک صفحه‌ای را امتحان کنند و هیئت استراتژی هوشمند خود را ایجاد کنند.
