مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی
مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی
در فضای رقابتی و پیچیده امروز، سازمانها برای بقا و رشد نیازمند برنامهریزی دقیق و سیستماتیک هستند. استراتژی بهعنوان نقشه راه آینده، نهتنها جهت حرکت سازمان را مشخص میکند بلکه منابع، توانمندیها و فرصتهای محیطی را در چارچوبی مشخص هماهنگ میسازد. در این میان، مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی یکی از بنیادیترین مکاتب در رویکرد تجویزی است که بر طراحی ساختارمند و فرایند محور برای استراتژی تأکید دارد.
مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی ریشه در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ دارد؛ زمانی که مدیران و اندیشمندان مدیریت، برای مقابله با تغییرات بازار و پیشبینی آینده، به دنبال ابزارها و مدلهایی بودند که بتوانند با رویکردی سیستماتیک، استراتژی را طراحی و پیادهسازی کنند. در نتیجه، مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی بر این ایده استوار شد که استراتژی باید از پیش تدوین شده و از طریق فرایندی رسمی، مکتوب و گامبهگام اجرا گردد.
اهمیت مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی در آن است که ساختاری روشن برای سازمانها فراهم میکند تا بهجای واکنشهای پراکنده و مقطعی، با دیدی بلندمدت و هدفمند حرکت کنند. به بیان دیگر، مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی تلاش میکند تا ابهام و عدمقطعیت محیطی را با ابزارهای تحلیلی کاهش دهد و مسیر آینده سازمان را با کمترین خطا طراحی کند.
مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی چیست؟
مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی (Planning School)، رویکردی است که بر فرایند رسمی، مدون و تحلیلی تدوین استراتژی تأکید دارد. در این دیدگاه، استراتژی مجموعهای از مراحل مشخص است که شامل تحلیل محیطی، تعیین اهداف، طراحی گزینههای استراتژیک و انتخاب مسیر بهینه میشود. مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی سازمان را تشویق میکند تا استراتژی را بهصورت مکتوب، دقیق و ساختاریافته تدوین کرده و اجرای آن را در قالب برنامههای عملیاتی مدیریت نماید.
بهعبارت دیگر، مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی بر این باور است که استراتژی نتیجه برنامهریزی سیستماتیک است نه واکنشهای لحظهای. بنابراین، مدیران باید با بهرهگیری از ابزارهای تحلیلی همچون SWOT، ماتریس BCG و مدلهای برنامهریزی بلندمدت، استراتژیهای خود را بر پایه دادهها و تحلیلهای جامع تدوین کنند. این نگاه، رویکردی منظم و پیشبینانه به مدیریت استراتژیک ارائه میدهد که سازمانها را در برابر تغییرات محیطی توانمند میسازد.
برخلاف مکتب طراحی که به بینش ذهنی رهبر سازمان متکی است، مکتب برنامهریزی بر مستندسازی، تحلیلهای عددی و تدوین گامبهگام تأکید دارد.
ویژگیهای مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی
مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی با تأکید بر ساختارمند بودن، فرایند رسمی و آیندهنگر بودن شناخته میشود. این مکتب معتقد است که استراتژی نباید نتیجه تصمیمات پراکنده یا واکنشهای مقطعی باشد، بلکه باید حاصل یک روند تحلیلی، مدون و منطقی باشد که همه ابعاد سازمان و محیط پیرامون آن را در نظر گیرد. ویژگیهای کلیدی این مکتب عبارتاند از:
🌀 فرایند رسمی و گامبهگام
استراتژی در این مکتب از طریق مجموعهای مراحل مشخص شامل تحلیل محیط، تعیین اهداف، تدوین گزینهها و انتخاب بهترین مسیر شکل میگیرد. این رویکرد امکان نظم و انسجام در تصمیمگیریهای استراتژیک را فراهم میکند.
🌀 تدوین مکتوب استراتژی
یکی از ویژگیهای بارز این مکتب، تأکید بر مستندسازی و نوشتن برنامههای استراتژیک است. این امر باعث شفافیت، قابلیت ارجاع و پایش بهتر فرایندهای اجرایی میشود.
🌀 توجه به تحلیل محیطی
مکتب برنامهریزی بر تحلیل جامع محیط داخلی و خارجی تأکید دارد. ابزارهایی مانند تحلیل SWOT، PESTEL و مدلهای رقابتی برای شناسایی فرصتها و تهدیدهای محیطی مورد استفاده قرار میگیرند.
🌀 تعیین اهداف بلندمدت
این مکتب استراتژی را بهعنوان نقشه راه آینده میبیند؛ بنابراین، تمرکز زیادی بر تعیین اهداف مشخص، بلندمدت و قابل اندازهگیری دارد که بتوانند مسیر حرکت سازمان را روشن سازند.
🌀 هماهنگی میان برنامه و اجرا
در دیدگاه برنامهریزی، استراتژی صرفاً یک طرح روی کاغذ نیست بلکه باید از طریق برنامههای عملیاتی، سیاستها و تخصیص منابع اجرایی شود. این مکتب بر پیوند مستحکم بین طراحی و اجرای استراتژی تأکید دارد.
بنیانگذاران و پیشگامان مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی
مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی عمدتاً در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ شکل گرفت و بهعنوان پاسخی به نیاز سازمانها برای داشتن یک چارچوب رسمی، تحلیلی و ساختاریافته در تدوین استراتژی مطرح شد. پیشگامان این مکتب بیشتر از میان اندیشمندان مدیریت و مشاوران سازمانی بودند که تلاش کردند ابزارهای علمی و فرایندی را جایگزین تصمیمگیریهای شهودی و پراکنده نمایند.
مهمترین افراد و گروههای اثرگذار در مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی عبارتاند از:
ایگور آنسوف (Igor Ansoff):
پدر مدیریت استراتژیک مدرن که با معرفی ابزارهایی مانند ماتریس رشد–سهم بازار (Ansoff Matrix) و تأکید بر برنامهریزی بلندمدت، یکی از اصلیترین بنیانگذاران مکتب برنامهریزی محسوب میشود.

ایگور آنسف (Igor Ansoff)
گروه مشاوره بوستون (BCG):
با طراحی ماتریس BCG و ارائه مدلهای پرتفوی کسبوکار، ابزارهای تحلیلی دقیقی را برای برنامهریزی استراتژیک سازمانها توسعه دادند.
اندروز و همکارانش در مدرسه کسبوکار هاروارد (Kenneth Andrews):
با معرفی چارچوب SWOT و تأکید بر همراستایی نقاط قوت و ضعف داخلی با فرصتها و تهدیدهای محیطی، نقش مهمی در تثبیت مبانی برنامهریزی استراتژیک ایفا کردند

کنث اندروز (Kenneth Andrews)
پیتر دراکر (Peter Drucker):
هرچند او بیشتر بهعنوان پدر علم مدیریت شناخته میشود، اما تأکیدش بر مدیریت بر مبنای اهداف (MBO) و نگاه آیندهنگر، بهشدت بر شکلگیری این مکتب تأثیر گذاشت.

پیتر دراکر (Peter Drucker)
هنری فایول و تیلور بهطور غیرمستقیم:
با ارائه مبانی کلاسیک مدیریت و سازماندهی، بستر فکری لازم برای رشد مکاتب تجویزی و از جمله مکتب برنامهریزی را ایجاد کردند.
ایدئولوژی مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی
مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی بر این باور است که استراتژی باید حاصل یک فرایند رسمی، تحلیلی و مکتوب باشد. این دیدگاه معتقد است که با استفاده از ابزارهای ساختارمند و تحلیل جامع محیط داخلی و خارجی، میتوان عدمقطعیتها را کاهش داد و آینده سازمان را با دقت بیشتری ترسیم کرد. اصول کلیدی این ایدئولوژی عبارتاند از:
🧠 استراتژی بهعنوان فرایند رسمی:
استراتژی نه محصول شهود یا تصمیمهای لحظهای، بلکه حاصل یک روند گامبهگام، ساختاریافته و مدون است که تمام مراحل آن مستندسازی میشود.
🧠 تحلیل جامع محیطی:
تمرکز ویژه بر شناسایی فرصتها و تهدیدهای محیط داخلی و خارجی با استفاده از ابزارهای تحلیلی مانند SWOT و PESTEL، و همچنین تحلیل رقبا و جریانهای بازار برای پیشبینی دقیق تغییرات و ریسکها.
🧠 تعیین اهداف بلندمدت و قابلاندازهگیری:
اهداف روشن، دقیق و قابل سنجش تدوین میشوند تا سازمان بتواند مسیر حرکت خود را در افقهای زمانی طولانی هدایت کند و پیشرفتها را بهصورت مستمر ارزیابی نماید.
🧠 مستندسازی و شفافیت:
تمام تصمیمات و برنامهها بهصورت مکتوب ثبت میشوند تا امکان پایش، ارزیابی، بازبینی و اصلاح برنامهها فراهم گردد و مسئولیتپذیری در سطوح مختلف سازمان تقویت شود.
🧠 ارتباط میان برنامهریزی و اجرا:
تأکید بر تبدیل استراتژی به برنامههای عملیاتی ملموس و تخصیص منابع، بهگونهای که طراحی استراتژیک و اجرای آن بهصورت هماهنگ و یکپارچه پیش برود.
🧠 تمرکز بر پیشبینی و کاهش ریسک:
با تحلیل دادهها و روندهای محیطی، سازمان میتواند سناریوهای مختلف را پیشبینی کند و اثرات احتمالی تصمیمات را قبل از اجرا بسنجد، تا ریسکهای استراتژیک کاهش یابند.
کاربردهای عملی مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی
مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی با تأکید بر فرایندهای رسمی و سیستماتیک، کاربردهای گستردهای در مدیریت و هدایت سازمانها دارد. این کاربردها به سازمان کمک میکنند تا در محیط پیچیده و رقابتی امروز، جهتگیری روشن، نظم تصمیمگیری و انسجام در اجرا داشته باشند. مهمترین کاربردهای عملی مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی عبارتاند از:
💡 تدوین برنامههای استراتژیک بلندمدت:
طراحی نقشه راه ۵ تا ۱۰ ساله با توجه به تحلیل محیط داخلی و خارجی، روندهای بازار و اهداف سازمانی. این برنامهها نه تنها مسیر رشد را مشخص میکنند، بلکه بهعنوان ابزار مرجع در تصمیمگیریهای آینده عمل میکنند.
💡 مدیریت بهینه منابع و سرمایهگذاریها:
ایجاد چارچوبهای رسمی برای تخصیص منابع محدود، اولویتبندی پروژهها و تصمیمگیری در سرمایهگذاریهای کلان، که از هدررفت منابع جلوگیری میکند و تمرکز سازمان را بر فرصتهای با بیشترین ارزش افزوده حفظ میکند.
💡 پایش و ارزیابی مستمر عملکرد سازمان:
امکان سنجش عملکرد واقعی سازمان در برابر اهداف از پیش تعیینشده، شناسایی نقاط ضعف، اصلاح مسیر و بهبود فرآیندها بهصورت دورهای، که تضمینکننده تداوم موفقیت است.
💡 یکپارچگی و هماهنگی بین واحدهای سازمانی:
ایجاد انسجام میان بخشهای مختلف (بازاریابی، تولید، مالی، منابع انسانی و فناوری اطلاعات) برای اطمینان از همسو بودن تمام فعالیتها با اهداف کلان سازمان و جلوگیری از تصمیمگیریهای متضاد یا پراکنده.
💡 کاهش ریسک و مدیریت عدمقطعیت محیطی:
با استفاده از ابزارهای تحلیلی، سناریونویسی و پیشبینی روندها، سازمان میتواند تهدیدها و تغییرات ناگهانی بازار یا محیط اقتصادی را شناسایی کرده و واکنش بهموقع و مؤثری داشته باشد.
💡 ایجاد شفافیت و مسئولیتپذیری:
مستندسازی کامل فرآیندها و تصمیمات استراتژیک باعث میشود تمام اعضای سازمان نقش خود را در تحقق اهداف بدانند و مسئولیتپذیری افزایش یابد.
تکنیکها و ابزارهای مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی
مکتب برنامهریزی بر این باور است که استراتژی باید از طریق یک فرایند رسمی و تحلیلی طراحی شود. به همین دلیل، ابزارها و تکنیکهای این مکتب برای تحلیل محیط، تعیین اهداف و برنامهریزی عملیاتی به کار گرفته میشوند. مهمترین ابزارها و تکنیکها عبارتاند از:
🎯 تحلیل SWOT (Strengths, Weaknesses, Opportunities, Threats):
ابزاری بنیادین برای شناسایی نقاط قوت و ضعف داخلی و فرصتها و تهدیدهای محیط خارجی. این تحلیل، پایه و اساس تدوین استراتژیها و برنامهریزی منابع سازمان را فراهم میکند و به شناسایی حوزههای اولویتدار کمک میکند.
🎯 مدیریت بر اساس اهداف (MBO – Management by Objectives):
تعیین اهداف مشخص، قابل اندازهگیری و زمانبندیشده برای سازمان. این تکنیک اطمینان میدهد که تمام واحدها و اعضای سازمان با اهداف کلان همراستا باشند و تمرکز بر نتایج قابل سنجش حفظ شود.
🎯 مدلسازی سناریو (Scenario Planning):
ایجاد سناریوهای احتمالی آینده برای پیشبینی تغییرات محیطی و طراحی راهکارهای انعطافپذیر و پاسخ به شرایط نامطمئن. این ابزار کمک میکند تا سازمانها ریسکها را بهتر مدیریت کرده و واکنش سریعتری به تغییرات داشته باشند.
🎯 مدیریت پرتفوی کسبوکار (Portfolio Management):
ابزارهایی مانند ماتریس BCG و سایر مدلهای تخصیص منابع برای تصمیمگیری در خصوص سرمایهگذاریها، پروژهها و واحدهای کسبوکار، با هدف افزایش بازده، کاهش ریسک و تمرکز بر حوزههای استراتژیک کلیدی.
🎯 تحلیل هزینه-فایده و بودجهبندی استراتژیک:
ارزیابی منابع مالی، تعیین اولویتها و تخصیص بودجه به پروژهها و فعالیتها بر اساس سودآوری و بازده مورد انتظار. این تحلیل به سازمان امکان میدهد تصمیمات مالی و عملیاتی خود را مبتنی بر داده و منطق اتخاذ کند.
🎯 تدوین برنامه عملیاتی و پایش عملکرد:
ایجاد برنامههای عملیاتی مشخص و تعیین شاخصهای عملکرد کلیدی (KPIs) برای رصد و کنترل اجرای استراتژی. این ابزار تضمین میکند که استراتژی نه تنها طراحی شود، بلکه به صورت مؤثر و قابل سنجش اجرا شود.
مزایای مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی
مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی بهعنوان یکی از پایههای اصلی استراتژی تجویزی، مزایای متعددی دارد که آن را برای سازمانها به یک رویکرد محبوب و قابل اعتماد تبدیل کرده است. مهمترین مزایا عبارتاند از:
✅ ساختارمند بودن تصمیمگیری:
این مکتب با ارائه یک فرآیند رسمی، مرحلهبهمرحله و تحلیلمحور، نظم و انسجام را در تدوین استراتژی ایجاد میکند و از تصمیمگیریهای لحظهای و غیرمنسجم جلوگیری مینماید.
✅ شفافیت و مستندسازی:
تدوین مکتوب استراتژی باعث میشود اهداف، اقدامات و مسئولیتها به روشنی مشخص شده و امکان پایش، ارزیابی و اصلاح مستمر فراهم شود. این شفافیت، هم در سطوح مدیریتی و هم در واحدهای اجرایی، اعتماد و هماهنگی را تقویت میکند.
✅ تمرکز بر آیندهنگری و اهداف بلندمدت:
با تحلیل جامع محیط داخلی و خارجی و استفاده از ابزارهایی مانند SWOT و PESTEL، سازمانها میتوانند مسیر حرکت خود را در افقهای ۵ تا ۱۰ ساله بر اساس فرصتها و تهدیدهای محیطی پیشبینیشده ترسیم کنند.
✅ کاهش ریسک و مدیریت عدمقطعیت:
استفاده از تکنیکهای تحلیلی و سناریونویسی به سازمان امکان میدهد تهدیدها و تغییرات ناگهانی محیطی را به موقع شناسایی و مدیریت کند و تصمیمات استراتژیک را بر پایه دادههای مستدل اتخاذ نماید.
✅ ایجاد هماهنگی و انسجام سازمانی:
برنامهریزی رسمی، همراستایی میان بخشهای مختلف سازمان را تسهیل میکند و موجب افزایش کارایی، بهبود جریان اطلاعات و انسجام در اجرای استراتژی میشود.
✅ تقویت قابلیت سنجش و پاسخ به تغییرات:
با داشتن اهداف و شاخصهای عملکرد کلیدی (KPIs) مشخص، سازمان میتواند پیشرفتها را به صورت کمی و کیفی ارزیابی کرده و در صورت نیاز برنامهها را اصلاح کند، بدون آنکه از مسیر کلی استراتژی منحرف شود.
معایب مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی
با وجود مزایای فراوان، مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی محدودیتها و نقاط ضعفی دارد که باعث شده در برخی شرایط کارآمدی کمتری داشته باشد. مهمترین معایب این مکتب عبارتاند از:
⚠️ انعطافپذیری محدود:
ماهیت رسمی، مرحلهای و ساختاریافته این مکتب باعث میشود سازمانها در مواجهه با تغییرات سریع و غیرمنتظره محیطی کند عمل کنند و واکنشهای لحظهای را دشوار سازد. این محدودیت، بهویژه در صنایع پویا و بازارهای ناپایدار بیشتر نمود پیدا میکند.
⚠️ هزینهبر و زمانبر بودن:
فرآیندهای گسترده شامل تحلیل محیط داخلی و خارجی، مستندسازی دقیق، مدلسازی سناریو و تدوین برنامههای عملیاتی، نیازمند منابع مالی و انسانی زیاد هستند و میتوانند برای سازمانهای کوچک یا نوپا، پرهزینه و زمانبر باشند.
⚠️ اتکای بیشازحد به دادهها و ابزارها:
تمرکز شدید بر تحلیلهای کمی، مدلهای ریاضی و ابزارهای تحلیلی ممکن است خلاقیت، شهود مدیریتی و تجربیات عملی مدیران را به حاشیه ببرد و فرصتهای نوآورانه نادیده گرفته شوند.
⚠️ خطر جدایی برنامه از اجرا:
در بسیاری از سازمانها، استراتژیها بهخوبی تدوین میشوند، اما در مرحله اجرا فاصله زیادی با واقعیت عملیاتی پیدا میکنند. این شکاف میتواند منجر به ناکارآمدی و کاهش اثرگذاری برنامهها شود.
⚠️ سختی در پیشبینی آینده نامطمئن:
مکتب برنامهریزی فرض میکند که آینده تا حد زیادی قابل پیشبینی است. در حالی که محیط کسبوکار امروزی بهشدت پویا، پیچیده و غیرقابل پیشبینی است و این فرض میتواند موجب تصمیمات ناموفق یا دیرهنگام شود.
مکاتب اصلی در استراتژی تجویزی
- مکتب طراحی (Design School)
- مکتب برنامهریزی (Planning School)
- مکتب موقعیتیابی (Positioning School)
سایر مقالات مرتبط با مدیریت استراتژیک
- استراتژی چیست
- استراتژی تجویزی
- استراتژی توصیفی
- ابزار و مفاهیم استراتژیک
- نظریه مدیریت استراتژیک
- استراتژی یک صفحه ایی
جمعبندی مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی
مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی یکی از مهمترین و کلاسیکترین رویکردهای استراتژی تجویزی است که در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ با هدف ایجاد نظم، ساختار و آیندهنگری در تصمیمگیریهای سازمانی شکل گرفت. این مکتب با تأکید بر فرایندهای رسمی، تحلیل محیطی، تدوین مکتوب استراتژی و تعیین اهداف بلندمدت، ابزاری قدرتمند برای سازمانها فراهم آورد تا مسیر آینده خود را با وضوح و انسجام بیشتری ترسیم کنند.
با این حال، تحولات سریع محیطی و افزایش عدمقطعیت در بازارها نشان داده که اتکای صرف به برنامهریزی رسمی کافی نیست. سازمانهای امروزی بیش از گذشته نیازمند انعطاف، خلاقیت و یادگیری مستمر هستند؛ عواملی که گاهی در مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی نادیده گرفته میشوند. به همین دلیل، اگرچه این مکتب همچنان در بسیاری از شرکتها و نهادهای بزرگ بهعنوان چارچوب پایهای مدیریت استراتژیک استفاده میشود، اما در عمل اغلب با دیگر مکاتب مانند مکتب یادگیری، مکتب محیطگرایی و مکتب فرهنگی ترکیب میشود تا رویکردی جامعتر و کارآمدتر ایجاد گردد.
بهطور خلاصه، مکتب برنامهریزی در استراتژی تجویزی امروز جایگاه خود را بهعنوان یک ابزار بنیادی اما ناکافی بهتنهایی حفظ کرده است؛ رویکردی که بهترین کارکردش زمانی آشکار میشود که در کنار سایر مکاتب بهکار گرفته شود و سازمانها را قادر سازد هم ساختارمند بیندیشند و هم انعطافپذیر عمل کنند.
در دنیای رقابتی امروز، ورود به بازارهای جهانی دیگر یک انتخاب نیست؛ بلکه یک ضرورت است. مجموعه 121TRD با تکیه بر تجربهی تخصصی در حوزههای مشاوره صادرات، بازاریابی بینالمللی و توسعه بازار، به کسبوکارها کمک میکند تا فراتر از مرزهای داخلی فکر کنند و محصولات یا خدمات خود را به بازارهای جهانی معرفی کنند. ما در 121TRD، با تحلیل دقیق بازارهای هدف، شناسایی فرصتهای صادراتی، طراحی استراتژیهای ورود به بازار و ارائه راهکارهای اجرایی، فرآیند بازاریابی بینالملل را برای شرکتها ساده، قابل پیشبینی و کمریسکتر میکنیم. از تدوین پروفایل صادراتی و آمادهسازی مستندات حرفهای گرفته تا ارتباط با خریداران خارجی، مذاکره، تنظیم قرارداد و پیگیری ارسال کالا، در کنار شما هستیم تا مسیر صادرات را با اطمینان طی کنید.
اگر به دنبال رشد پایدار، دسترسی به بازارهای جدید و افزایش سهم برند خود در سطح بینالملل هستید، خدمات تخصصی 121TRD میتواند شتابدهنده مسیر تجاری شما باشد. ما معتقدیم در دنیای امروز، هر برند شایسته دیدهشدن در مقیاسی جهانی است — کافی است با یک استراتژی درست، شروع کنید!